علی ربیعی: صدای اعتراضی جوانان ما مصادره میشود
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۱۸۱۶۶
علی ربیعی، سخنگوی دولت دوازدهم در روزنامه اعتماد نوشت: نوعی فشار حداکثری از هر سو در کار است تا نقشآفرینی گروههای میانجی مختل شود. مرور کنیم که چگونه براساس یک همسویی نظری با پسزمینه نگاه امنیتی در دو دهه اخیر، سیاستهایی دنبال شده که گروههای مرجع و نهادهای مدنی میانجی و حتی افرادی که با دارا بودن منزلت و نفوذ اجتماعی، قادر به تاثیرگذاری هستند به طور سیستماتیک با محدودیتهای اعمال شده ضعیف شوند، به گونهای که از کارکرد آنها به شدت کاسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه این روند، در دو انتخابات پیاپی، با محدودسازی مشارکت نمایندگان اقشار و طبقات مختلف و جریانهای سیاسی، از کارکرد صندوقهای رای به مثابه «نهاد میانجی خواستهای بین نسلی» نیز کاسته شد. صندوقها میتوانستند و هنوز میتوانند کارکرد گردش نخبگان، دیده شدن تمایلات نسلی و امنیتسازی را محقق کنند. پیش از این به هشدارها درباره آسیبپذیری جامعه میانتهی، جامعهای که چهرههای قابل اتکا و نهادهای میانجی در آن غایب هستند، توجه نشد.
علوم اجتماعی یادآور میشود که سیاستهای تودهستایانه و رابطه بیواسطه قدرت و تودهها، همچون تیغ دو دم عمل کرده و در بزنگاههای تاریخی لذت کوتاهمدت نبودن میانههای به ظاهر مزاحم به تلخی رویارویی مستقیم تبدیل میشود. این روزها، در پی ناآرامیهای اخیر، کاملا جای خالی افراد، نهادها و مراجع میانجی احساس میشود. این مسیر به مواجهه نظام سیاسی با تودههای جوان پراکنده منجر میشود که سازماندهیهای موقت خیابانی پیدا میکنند و بدون میانجی راهی نیز برای گفتگو و یک مفاهمه حداقلی فراهم نیست.
با کاهش مرجعیت رسانهای در داخل، جهتگیری آنها در غیاب میانجیهای داخلی (که بتوانند منطق گفتگو را دنبال کنند) به سمت رسانهها و برخی افراد و گروههای شناخته شده در خارج از کشور سوق پیدا کرده است. بدون تردید چنین وضعیت خطرناکی زاییده سیاستهای میانجیزدایی است.
با این وصف، افراد و جریانهای مصالحهگر که در جامعه حضور دارند و تلاش میکنند که با تبیینهای علمی و منصفانه به طور دلسوزانه جامعه را به سمت نوعی مفاهمه و اصلاحگری سوق دهند اینبار از سوی جریانهای برانداز ضدایرانی در خارج از کشور با ابزارهای مختلف رسانهای و روانی مورد هجوم شدید و حذف از میانه قرار میگیرند.
این جریانات به دنبال قطبی کردن جامعه و ایجاد رودرروییهای خونین و عمق بخشیدن به کینههای ماندگار، از هرگونه حرکت جریانهای میانه پیشگیری و آن را مورد حمله قرار میدهند. در کنار اجبار به افراد میانه با شانتاژ جهت ساکتسازی یا همسو نمودن با خود، در روزهای اخیر با بهکار بردن واژههایی از قبیل «وسطباز»، «مالهکش» و... و همچنین تولید واژگانی پر از خشونت و زشتی، سعی در از کار انداختن کنش سیاسی این افراد یا وادار کردن آنها به همراهی با خود دارند.
سلطه رسانههای جنگطلب و تحریمطلب و در کنار آن، ضعف ساختاری رسانههای بزرگ و میدان نداشتن رسانههای مستقل، وضعیتی به وجود آورده که هشدار در قبال گسلسازان حرفهای را دشوار مینماید. به محض اینکه در قبال اوجگیری خشونت و موجسواری رسانههای وابسته که نه برای هدف ناب اطلاعرسانی بلکه در خدمت سیاستبازان جهانی بدخواه ایران هستند و همچنین گسلسازیهای قومی و مذهبی هشدار داده میشود، بهطور خشونتباری افراد را به «وسطبازی» و از آن فراتر در یک عملیات روانی به نادیده گرفتن حق اعتراض هم متهم میکنند!
به نظرم وظیفه دلسوزی، روشنفکری و ایرانخواهی این است که حین مطالبهگریها از حاکمیت، نباید تسلیم این شانتاژهای شناختهشده گسلسازانی شد که میکوشند با حربه «وسطبازی» میانجیها را از عرصه سیاست بیرون رانده و میدان را به سوداگران سوریهسازی واگذار نمایند. گسلسازان میکوشند خطر سوریهشدگی را کمرنگ و حتی غیرممکن جلوه دهند.
میگویند دیدید قومیتهای گوناگون به خیابان آمدند و ایران سوریه نشد! بله؛ اما من هم معتقدم این «خیابانهای اعتراضی» مکان سوریهسازی نیست. من باور دارم سوریهسازی و تلاش برای سرمایهگذاری حول گسلهای گوناگون مذهبی و غیرمذهبی در جای دیگری است: در اتاق فکرهای تحریم و جنگ و در رسانهها و دولتهای پرکینهای که مصادره اعتراضهای مردم به سود جنگ و تحریم بیشتر را در دستور کار خود قرار دادهاند.
سوریهسازی در خیابانهای تهران، سقز، مشهد، اردبیل و... نیست، بلکه در واشنگتن، تلآویو، ریاض و در اتاق فکرها و رسانههای وابسته به آنها شکل میگیرد. رسانه یک جنبش را نمیتوان از پیام آن جنبش تفکیک کرد. رسانهها و بلندگوهای دولتهای بدخواه ایران نمیتوانند حامل شعار «زن، زندگی، آزادی» باشند.
آنها تلاش میکنند شعار زندگی را به تحریم و حصر بیشتر کشور و زندگیزدایی از مردم معنا کنند. رسانه را دانشمندان علوم ارتباطات مساوی با پیام میدانند. جوانان معترض ما، آزادی سبک زندگی خود را میطلبند، اما رسانهها به مثابه ماشینهای جنگافروز، پیام کارفرمایان خود را بر آن مطالبات سوار کرده و با انحراف در مطالبه سبک زندگی، سبکهای جنگ داخلی را آموزش میدهند.
موجسواران اعتراضها میخواهند از طریق تحریف مضمون صلحآمیز و زندگیمحور اعتراضها، گسلهای شیعی-سنی و دیگر گسلهای اجتماعی را خلق یا فعال کنند. آنها گسلسازی میکنند و گسل زیستی را جایگزین سیاست کردهاند. کاسبی تحریم امروز با سوداگرای بازار خون، نفرت و کینتوزی در هم آمیخته است.
من پیشتر در هر فرصتی از نقش تحریمها به مثابه شکل جدیدی از جنگ سخن گفتهام که اینبار متفاوت از جنگهای پیشین، تمامیت ذهنی شهروندان را به مخاطره برده است. مردم در هیچ جای کشور برای تشدید تحریمها به خیابان نیامدهاند، آنها یک زندگی بهتر را مطالبه میکنند. با این وجود صدای اعتراضی جوانان ما مصادره میشود. آنچنانکه گویی جوانان معترض خواهان عمیقتر شدن تحریمها هستند.
مصادره اعتراضها توسط لابیهای شناخته شده تحریم، جنگ و تفرقه اکنون یک واقعیت غیرقابل انکار است. مصادرهکنندگان جنبش اعتراضی جوانان به چیزی کمتر از جنگ داخلی و سوریهسازی ایران نمیاندیشند. برای مقابله با مصادره مطالبات اعتراضی جوانان، باید فضای تازهای برای گفتگو گشوده شود.
باید همین معترضین بینام و نشان را دعوت کرد تا در رسانههای رسمی کشور سخن خود را بگویند. همچنین فضایی امن و فراخ به روی جوانان باز کرد تا سخن خود را بگویند و به این شیوه دموکراتیک میتوان مصادره سخن اعتراضی آنان به سود لابیهای اسراییلی، سعودی و گروههای تروریستی را غیرممکن کرد.
همچنین در این روزها، گفتگو با نهادهای مختلف علمی، دانشگاهی، گروههای اجتماعی و اتحادیههای مختلف و فراهم ساختن امکان شنیده شدن صداها از رسانههای داخل، میتواند زمینهساز مفاهمه داخلی شده و از صدای کینهتوزانهای که استراتژی «خون بیشتر» را در سطح جامعه دنبال میکند، بکاهد.
ضروری است سیاست محدود کردن نهادهای مدنی، اتحادیهها و انجمنها به خصوص انجمنهای علمی کنار گذاشته شود. میدان دادن به افرادی که صدای آنها (حتی برای بخشهای کوچکی از جامعه) شنیدنی است به آرام شدن شرایط و منطقی شدن مطالبات خواهد انجامید. آینده ایران به هوشیاری، کنش مسوولانه و فداکارانه همه نخبگان اجتماعی وابسته است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: علی ربیعی اعتراضی جوانان سوریه سازی اعتراض ها رسانه ها نهاد ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۱۸۱۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خنثیسازی دروغهای رسانهای صهیونیستها در قاب تلویزیون
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا حدود پنج ماه از آغاز عملیات طوفان الاقصی و در پی آن حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به شهر غزه میگذرد. در این مدت شبکههای مختاف معاونت برون مرزی صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران از جمله شبکه پرس تی وی به خوبی در مسیر روشنگری و تبیین جنایات این رژیم علیه مردم غزه گام برداشته است.
کنش رسانهای پرس تی وی به طور خاص برای رژیم صهیونیستی هزینهزا بوده و روایتهای مطلوب آن را که سالها با استفاده از تریبونهای رسانهای اش مطرح کرده و ترویج میکند، دچار خدشه نموده است.
این شبکه با نوعِ خاص کنش رسانهای خود در مورد مسائل منطقهای و بین المللی و البته با توجه به جامعه هدفِ گسترده در سطح جهان، حامل چالشی جدی برای جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و متحدان بین المللی آنها بوده و با تکیه بر جهان بینی و گفتمان ایرانی، پوششی متفاوت را از رویدادهای بین المللی در دستورکار قرار داده است.
در این راستا پرس تی وی به طور خاص دو افشاگری قابل تأمل را در قالب تولید محتوای خود از کنشها و سیاستهای رژیم صهیونیستی انجام داده است.
دو حیله صهیونیستها که نقش بر آب شد
اولاً، رژیم صهیونیستی سالهاست که با استفاده از تریبونهای رسانهای و تبلیغاتی اش سعی داشته و دارد تا خود را به عنوان تنها دموکراسی حقیقی منطقه غرب آسیا به جهانیان معرفی کند. به بیان دیگر، این رژیم بر آن بوده است تا خود را به مثابه جزیره تمدن و ثبات در منطقهای از جهان معرفی کند که در سالهای اخیر شاهد بیشترین تنشها و نا آرامیها بوده است.
دوم این که صهیونیستها همواره با پوشش رسانههای متحد با خود سعی داشته اند نقش کنشگری حامی صلح و ثبات را در چارچوب معادلات منطقهای و بین المللی برای خودشان قائل شوند و تصویر بازیگری مصلح که تهاجمات و تجاوزات آن بایستی در قالب حقِ دفاع از خود به رسمیت شناخته شود، بازی کنند.
در این رابطه نیز شبکه پرس تی وی با تهیه و تولید برنامههای کارشناسی و تحلیلی همچون «فلسطین؛ محرمانهزدایی»، تا حد زیادی به نزاع با این رویای دروغین پرداخته و ابعاد مختلف شبکه پیچیده و گسترده صهیونیستها در ایجاد تنش و ناآرامی چه در داخل اراضی اشغالی و چه در سطح بین المللی را هدفِ افشاگری قرار داده است.
این در حالی است که اساساً این جنس روایت جز با پولهای لابیهای صهیونیستی و البته جریانهای رسانهای که از این طریق تامین و شانتاژ میشوند، مطرح نشده و گسترش نمییابد. در این فضا، شبکه پرس تی وی در قالب برنامههای مختلف خود، با نگاهی کارشناسی و تحلیلی تا حد زیادی این جنس از استدلال صهیونیستها را زیر سوال برده و آن را با چالش مواجه ساخته است. دستور کاری که حامل هزینهها و خسارتهای قابل توجه برای رژیم صهیونیستی بوده است.
از همه مهمتر اینکه برنامههای تولیدی شبکه پرس تی وی با حضور طیف قابل ملاحظهای از منتقدان بینالمللی رژیم صهیونیستی نیز همراه بوده اند و این طیفها هرکدام بر جنبهای خاص از کنشگریهای نامشروع صهیونیستها دست گذاشته اند و آنها را هدف افشاگری قرار داده اند. مسالهای که کمتر افکار عمومی عادی به آن دسترسی دارند و نتیجه پژوهشهای گسترده افراد مذکور است.
رژیم صهیونیستی، لابیهای متحد آن و همچنین جریانهای رسانهای متحد با این رژیم، پرس تی وی را به ویژه در بُعد زیر سوال بردن استدلالهای رژیم اشغالگر قدس در سطح بینالمللی و مشروعیت بخشی به روایتها و سیاستهای نامشروعش، یکی از اصلیترین اهداف و دشمنان خود تصور کرده و میکنند.
پرس تی وی که از تابستان سال ۱۳۸۶ کار خود را آغاز کرده است در سالهای آغازین، کارکرد بسیار عالی داشت و توانست مخاطبان زیادی به دست آورد، اما توسط غرب با محدودیت مواجه شد که همین محدود شدن شبکه توسط امریکا و اروپا نشان میدهد این رسانه در ۱۶ سال گذشته موفق عمل کرده است و چنانچه تاثیرگذار نبود هرگز چنین تحریم و سانسوری علیه آن اعمال نمیشد.
شاید در گذشته که غرب قدرت کامل را در عرصه بینالملل در اختیار داشت تا حدی در برخورد با رسانهها مراعات میکرد، اما در حال حاضر که شرایط جهان تغییر یافته و غرب در حال شکست خوردن است بنابراین به اختناق رسانهای دست میزدند و دیگر ادعای آزادی بیان برای آنها مطرح نیست.
اگر شخصی صد بار در دروغگویی موفق باشد کافیست یک بار حقیقت مشخص شود دیگر کار آن دروغگو تمام است. در عرصه رسانه هم وضعیت به همین شکل است. وقتی وارونه نمایی رسانههای غربی مشخص شود افکار عمومی دیگر به آنها اعتماد ندارد و غربیها به همین علت است که شبکههای مستقل مانند پرس تی وی که تحت سلطه آنها نیستند و حقیقت را بیان میکنند را سانسوز و تحریم میکنند. رسانه میتواند مدیریت ادراک انجام دهد که اکنون بخش اصلی جنگ ترکیبی است.
جنگ روایتها و مقابله با گفتمانهای هالیوودی
موضوع نبرد رسانهای در عرصه بین الملل این است که جهان آینده چه شکل و نظمی خواهد داشت. غرب نمیخواهد «پایان یافتن سلطه دلار بر اقتصاد جهانی» اطلاع رسانی شود بنابراین کنشگری پرس تی وی برای اطلاع رسانی درباره این مهم سخت است، اما باید انجام شود. از این منظر رسانههای برون مرزی ابزار دیپلماسی عمومی ما هستند.
درست در همین نقطه، اهمیت فعالیت و کنش رسانهای شبکه پرس تیوی بیش از پیش آشکار میگردد. رسانهای که به واسطه تقابل با این قبیل روایتها و البته افشاگری از آنها در برهههای زمانی مختلف، هدف اقدامات خصمانهای نیز از سوی دولتهای غربی و متحدان آنها قرار گرفته و این دسته از کنشگران در مقام مدعیان آزادی بیان و دموکراسی دست به هر کاری زده اند تا شاید صدای این شبکه که در نوع خود به صدای بی صدایان درجهان تبدیل شده را خاموش کنند.
از این نظر شاید بتوان یکی از کارکردهای مهم و مفید شبکه پرس تی وی را تقابل با روایتها و گفتمانهای هالیوودی و غیرواقعی جهان غرب و متحدان بین المللی آن بدانیم. دستورکاری که پرس تی وی از نخستین سالهای تاسیس خود تا به امروز، به نحو ویژهای بر آن متمرکز بوده است.
انتهای پیام/